اون جمله بود که میگفت چه ژود دیر می شود!حالا من امروز یه چیزی توهمین مایه به مغزم تراویدن کرد.وقتی به همکارم گفتم ببین چی گفتم من برگشت گفت بابا این الان خودش یه کتاب حرف خخخخگفتم بیشی بینیم باووو. الان فهمیدی چی گفتم من یا نه !شروع کرد هی شوخی و مسخره بازی در اوردن . منم گفتم باشه.برم تو حال خودم باشم . من پانشم بهتره اها جمله این بود: از روزهایی که میترسیدم چه زودبهشون رسیدیم + نوشته شده در سه شنبه هفتم شهریور ۱۴۰۲ ساعت 17:51 توسط hamed | تابستان ٤٢...
ما را در سایت تابستان ٤٢ دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : atre2 بازدید : 42 تاريخ : چهارشنبه 15 شهريور 1402 ساعت: 13:52